خداحافظ

دستهاش رو گرفته بود دور سرش و فشار می داد

زانو هاش رو خم کرده بود

قلبش درد می کرد

می خواست گریه کنه

شده بود تلنباری از حرف هایی که می خواست بگه و نمی تونست

حقی برای خودش قائل نبود

حق گریه کردن...حق حرف زدن...

فقط خسته بود...

تنها چیزی که می خواست یه مرخصی کوچیک از زندگی بود

نمی خواست...فقط همین...

حالا که شده بود...حالا که مدتها منتظر بود و وقتش پیش اومده بود...

خودش نمی خواست...اگر هم می خواست کاری ازش بر نمی اومد...

ایستاده بود آروم یه گوشه و عبور رو نگاه می کرد...

مهم نبود...چیز دیگه ای جلوی اون بود...

لعنت به اون روزها!

فقط باید می رفت

می رفت و می گذشت و می گذاشت که بگذرن

پرده های کلاس به هوای بارونی بیرون سرک می کشن...

من که رفتم...

خداحافظ

نظرات 6 + ارسال نظر
احمد یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.key-online.blogsky.com/

سلام

باز سلام

باز هم سلام

یه سری هم به من بزن

فعلاْ

بای

علیک سلام
باز علیک سلام
باز هم علیک سلام
چشم
فعلا

حسین دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ق.ظ

ها؟

هوم؟

حسین دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ق.ظ

نرو :(

اهل دل جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:16 ب.ظ http://www.ahledel110.blogfa.com

سلام
چرا این قدر زدی تو جاده خاکی؟؟
البته قابل پیشبینی هم بود سال اول دانشگاه و ... .
دعوتتون می کنم باز به کارگاهمون آخه محیط ارومیه و ۱۰۰۰ حرف دیگه که خودتون استادین.
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم

سلام...
خاکی؟صد رحمت به جاده خاکی...این یکی پر شن و ریگه!
صبر کنید ببینم...اون طوری که به نظر میاد نیست...
وقتم کمه!دوست دارم اما ...مرسی از دعوتتون...
باز من معنی بیت شما رو در رابطه با پستم نفهمیدم...
یا بیت مربوط به آپ خودتون بود که قابل درکه...
یا من طوری نوشتم که ...
نمی دونم!

کورش جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:28 ب.ظ http://vafadar.coo.ir

سلام...ممنون که سر زدی..
اگه دوست داشتی از اپدیت وبلاگ با خبر شی در گروه وبلاگ عضوشو تا موقع اپدیت برات ایمیل بهر 8 روز یک بار و فقط یک ایمیل برای شما فرستاده میشه...
در ضمن این وبلاگ 8-7 روز یه بار اپ میشه...دوست داشتی باز هم بیا


http://login.yahoo.com/config/login?.intl=us&.src=ygrp&.done=http://groups.yahoo.com/group/vafadar-delshekaste/join?


سلام...تشکر نمی خواد به خاطر خودم بود...

کیمیا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:05 ب.ظ http://beautifulsmile.blogsky.com

من هم می خواهم بروم...
پس بیا با هم برویم!

یه حسی می گه هنوز زوده...
بمون...می مونی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد