به تنهاییت قسم...

می شه اینقدر به من نپیچی؟ 

نه موقعیتش رو دارم نه حوصله ش رو... 

کاش می شد نبینمت... 

یه موقع هایی  فکرت نیست اما همش جلوی چشمم رژه می ری...یه موقع هایی خودت نیستی و فکرت ولم نمی کنه... 

لعنت به این روزهایی که من در آستانه ی رمانتیک شدن قرار می گیرم... 

ترم ۳ موقع عاشق شدن نیست دختر!عاقل باش... 

قدر این روزهایی که دل به کسی نبستی رو بدون...آزاد آزادی...فردا که یکی اومد چسبید بهت دیگه نمی تونی از خودت جداش کنی... 

چند وقتی هست که مرتب این حرف ها رو تو گوش خودم می خونم اما دیگه خودم هم باورشون ندارم... 

قبول دارم که تو با بقیه واسم فرق می کنی...ولی این احساس همونقدر می تونه علاقه مند شدن باشه که می تونه نباشه... 

 

امروز من و ک. و ن. ایستاده بودیم تا مثلا در مورد کار گروهی (!) مشورت کنیم... 

من داشتم با ک. حرف می زدم که سر موضوع خیلی ساده ای عصبانی شد و شروع کرد به پر خاشگری... 

-تمام شد؟ 

-نه 

- خوب من منتظر می مونم تا داد زدنات تمام شه...بگو می شنوم 

- من کلا لحن حرف زدنم اینه 

 

ن. چند بار زد به کفش ک. اما خانم ول کن نبود...تا ن. عصبانی شد و گفت ک. تمومش کن دیگه... 

 

بعد از اینکه ک. رفت بهش گفتم مرسی اما لطف کن بزار مسائل اینجوری رو خودم حل کنم... 

 

این جریان ربطی به حرفهای بالا نداشت... 

اینو دوستی ساده ای می دونم که بین همه هست و توی هر گروهی پیش میاد... 

 

اما در کل یه چیزی توی من یه چیزی توی اون فرق می کنه... 

هیچ جوری با منطق حتی به خودم نمی تونم ثابت کنم اما وقتی اون هست یه چیزی توی من قلقلکش می شه... 

 

من نمی خوام باور کنم که دلم(!!!) می خواد من به این احساس احمقانه تن بدم... 

توی برزخ بودن اینکه طرف مقابلت احساسی بهت داره یا نه صد هزار برابر از دونستن اینکه حتی از متنفره بد تره... 

 

من که می دونم تو هم... 

نمی خوام بهت علاقمند بشم فقط همین... 

تو نشنو اما حتی دیدنت که هستی اما نه با من عذابم می ده... 

ولش کن از سرم می افته...

 

 

تلویزیون می خونه: به تنهاییت قسم تنهای تنهام... 

اما تو باور نکن  

نظرات 6 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

مبارکه .....
زیاد سخت نگیر، به قول خیلیا که بهم گفتن! منم بهت همونو میگم : زندگی همینه ....

امیر!!!
هر کی ندونه تو یکی خوب می دونی که هیچ اتفتقی قرار نیست بیفته!
سخت می گیرم که اگه عاشق شدم پشیمون نشم...
در ضمن فقط فکر می کنم دچار احساسات احمقانه ای شدم که ممکنه هر دختر 18 ساله ی خنگی بشه!

رویا اونکه تو چشات رها شد دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:37 ب.ظ http://bahone-bi-bahone.blogfa.com/

سلام پس تو هم داری به عاشقا میپیوند یییییییییییی
مبارکه عشق ترس نداره بابا به دلت سخت نگیر خدا کنه عاشقت بشه
کلک حالا طرف خوشگله یا نه دیونه شدی عاشق یه هیولایییییییی شوخی کردم منو برا عروسیت دعوت کنیا اسم بچه هاتونم خودم انتخاب میکنم مراسم عروسیم تو باغ باشه بهتره مهرتم بالا بگیراااااااااااااااا شوخی کردم موفق باشی من آپم

سلام
نه عزیزم
من حتی نمی دونم بهش علاقه دارم یا نه
فقط با بقیه واسم فرق می کنه همین
اگه الان سخت نگیرم وقتی علاقه شدید بشه و انتخابم درست نبوده باشه به چه کنم چه کنم می افتم
خوشگل نیست قیافش معمولیه ولی خوش تیپه
عروسی؟!
من خمره م از همین حالا آمادست...
شما در چه حالی؟
با آقاتون خوش می گذره؟

تندر دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:30 ب.ظ http://thunder.blogsky.com/

نمی دونم چی بگم!
فقط می تونم بهت بگم که این پستت خیلی قشنگ بود!
یه جورایی اینا واسم آشنا بود!
انگار خودم نوشتمشون.

اشک های مسیح سه‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ق.ظ http://jesustears.persianblog.ir

بلاخره می خوای باشه یا نباشه؟!!

تنهایی..

خیلی در جریان نیستم!
من تنها نیستم فقط دچار یک حس مبهمم!

امیر چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ق.ظ

تو که میدونی من تورو بهتر از خودت میشناسم ! ;)
تو یا چیزیت نمیشه یا اگه چیزیت بشه همه چیزت میشه! واضح گفتم ؟؟؟؟؟
خلاصه هرچی که باشه فقط زمان میتونه حلش کنه. باید منتظر معجزه ی زمان باشی مگه اینکه بخوای جلوتر از زمان حرکت کنی ! ;)

مطمئنم می دونی هم گاهی اوقات چقدر عجولم...
گاهی حوصله ی صبر کردن ندارم

تندر چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ق.ظ http://thunder.blogsky.com/

اگه تونستی بعد از عاشق شدن یه لحظه تنهایی رو تجربه کنی بهت جایزه میدم٬ راستی عیدت مبارک خانومی ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد