به خیر گذشت...

خوبم!عالیم!هیچ وقت به این خوبی نبودم...

می دونستم پای یه احساس بی منطق و شناخت کامل یه جایی دلم جا می زنه...

راضی شد...راضی که چی بگم ... خودش خواست نه اینکه مجبورش کنم...

دل من مثل یه بچه کوچولو می مونه...اکثرا به حرف مامانش (عقلم!) گوش می ده اما گاهی هم یه دندگی می کنه اونم چه جورش...

اما فکر کنم یه کوچولو بزرگ شده...به توافق رسیدیم...

دیگه ن. بی ن.! 

خواب نما نشدم...منطقم فعال شد... 

نظرات 1 + ارسال نظر
سید مجیب سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:22 ب.ظ

در دایره قسمت ما نقطه پرگاریم....

این روزا عجیب دارم به این موضوع ایمان میارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد