وقتی چند شبه درست نخوابیدی و توی حیاط دانشگاه روی نیمکت توی اون هوای سرد منتظر ساعت ۱۰ می مونی که بری سر کلاس و سرت رو می زاری رو کیفت و کم کم داره خوابت می بره هیچ چیز لذت بخش تر از اون نیست که صدایی آروم تو رو به خودت بیاره و وقتی سرت رو بلند می کنی اون رو ببینی با دو لیوان چای: بخور گرمت می کنه...
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری
این پستت هم خیلی خوب بود.
اگه واقعا دوست داری با راحتترین کار پولدار بشی
بیا تو وبلاگ ما
اگر هم نخواستی پولدار شی, بازم به ما سر بزن.
پیشنهاد میکنم به دو وبلاگ زیر هم سر بزنی
http://mee04.blogsky.com/
http://mee04.mihanblog.com/
ممنون
لوزم شده مثل صا ایران فقط بر عکسش !
هر روز بدتر از دیروز ....دینگ دینگ!
منم هی هرچی داره بدتر میشه لوزم دارم بیخیالتر میشم مثل این احمقا !! نه دکتر رفتم نه ظاهرا فعلا قصدشو هم دارم که برم ! اون یکی لوزمم داره سولاخ میشه ! این دنیا یخورده بلا ملا سرمون بیاد شاید بار گناه اون دنیامون کمتر شد .....
......
فکر نکنم جور خاصی حرف بزنم ....! خودمم نمیدونم کلا چی میگم زیاد جدی نگیر حرفامو ....
بقول رضا عطاران ( توی فیلم کلاهی برای باران: ژیشنهاد میکنم اگه ندیدی ببینیش !)، ظاهرا بدجوری سوریدیا ....
مراقب خودت باش
فعلا
عمرا!
۱٪ فکر کن من سریده باشم!
؟؟؟
هوا بس ناجوانمردانه سرد است....
خوش به حالت. چه حال خوبیه اون لحظه