این جانب مونارک.
متولد یکی از روزهای خدا توی یکی از ماههای سال ۶۸.
دانشجوی پزشکی یکی از دانشگاههای تهران و عاشق درس و دانشگاه...
غالبا هایپر اکتیو و چند روزی هر چند ماه یک بار منفعل!
اصولا در هر شرایطی کلیه ی سلول های خاکستری مغزم رو به کار می گیرم تا کارهای هیجانی انجام بدم...
از روزمرگی متنفرم و جز در شرایطی که منفعلم بهش دچار نمی شم...
از اینجا برای نوشتن فورانات مغزیم استفاده می کنم...
اول و آخرش اینکه خیلی مرسی که برای سیاهه های من وقت گذاشتید...
ادامه...
اما با این همه تقصیر من نبود که با این همه... با این همه امید قبولی در امتحان سادهْ تو رد شدم اصلاً نه تو ، نه من! تقصیر هیچ کس نیست از خوبی تو بود که من بد شدم!
آفرین بر این اعتماد به نفس :)
مرسی :)
امیدوارم اصلا مشکلی پیش نیاد که بخوای از پسش بیای ...
با وجود اینکه قلبا خودم دوست دارم مشکلی پیش نیاد اما اگر هیچی هم نشه از کجا باید بفهمم من واقعا موفق بودم یا نه؟
تضمین چیز خوبیه!
اما اگه از پسش برنیای فاجعه است...
جملات بسیار گنگ و نا مفهومی بودند!!
ولی هیچ تضمینی برای تضمینی که داده ای وجود ندارد!!
مهمترین و معتبر تضمین خود من هستم...
خوبی ؟......
خوب.شما؟
آفرین به این اراده
اما
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه...
با این همه امید قبولی
در امتحان سادهْ تو رد شدم
اصلاً نه تو ، نه من!
تقصیر هیچ کس نیست
از خوبی تو بود
که من بد شدم!
...
مگه میشه تضمین کرد مشکلی پیش نیاد!!!
از پسشون برمیای!!
فکر نمی کنم بشه...
مرسی
مهم هم همینه
عقلت یا قلبت؟ "خود من" هر دو را شامل میشود ولی این کجا و آن کجا!!