زن

ساعت:چیزی بیش از نیمه های شب... 

بوی نم...خنکای باد بشارت دهنده ی پاییز... 

انگشتان کشیده...رگهای برجسته...بکارت دستها زیر عریانی نگاهان تیز بین و معتقد!  

فاحشگی ذهن در تقسیم نگاه با جاده ی مرطوب منتهی به نا کجا... 

ایمان...پاک و امید دهنده و یقین به بلندای بخت چه از روی تقدیر چه از روی سرنوشت نوشته نشده... 

زن...موجود زیبای اعجاب انگیز... 

شب...عروسکان بزک شده زیر دستان ضخیم شهوت 

عشق...هاله های ابهام و شاید و اما... 

و انتظار...معجون کشنده ی زمان... 

زن...شاهکار خلقت خدا...

نظرات 4 + ارسال نظر
زبل خان یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ق.ظ http://kimiaaa.blogfa.com/

باحال بود..چه جمله های جالبی..

بیا پیشم..

کورش-وفادار دلشکسته ی مرده یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ب.ظ http://VafadareDelshekaste.Persianblog.IR

منم شاهکار میخوام

شاهکارانه ببین...

پزشک بارونی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ب.ظ http://shortcut1989.blogfa.com

خدا وقتی آدمو آفرید به خودش تبریک گفت
پس ما شاهکار خلقتیم

در شاهکارهای خدا زن چیز دیگریست....

شاهین دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 ق.ظ http://ravani.blogsky.com

وای ٬ مرسی ٬ حسابی کیفور شدم ! قلمت واقعا قویه! تبریک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد