این جانب مونارک.
متولد یکی از روزهای خدا توی یکی از ماههای سال ۶۸.
دانشجوی پزشکی یکی از دانشگاههای تهران و عاشق درس و دانشگاه...
غالبا هایپر اکتیو و چند روزی هر چند ماه یک بار منفعل!
اصولا در هر شرایطی کلیه ی سلول های خاکستری مغزم رو به کار می گیرم تا کارهای هیجانی انجام بدم...
از روزمرگی متنفرم و جز در شرایطی که منفعلم بهش دچار نمی شم...
از اینجا برای نوشتن فورانات مغزیم استفاده می کنم...
اول و آخرش اینکه خیلی مرسی که برای سیاهه های من وقت گذاشتید...
ادامه...
واسم جالب بود.دو تفکر غالب جامعه رو نشون می داد گر چه آخرش خیلی داستانی و کلیشه ای تمام شد و با زندگی واقعی خیلی فرق داشت حداقل ۹۹.۹٪ ای عشقها آخرش این نیست
بعد از ۱ ماه هر کس به باورهای خودش بر می می گرده و زندگی می شه جهنم....
مونارک
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388 ساعت 05:34 ب.ظ
خدا سر گرگ بیابون نیاره هر کی برگرده سر حرفش اون دیگه اسمش زندگی نیست فیلم با حالی بود مشهد بودیم با چند تا از برادرا دیدیم و تا نماز صبح نقدش کردیم و سر کلاس اول خوابیدیم عین همیشه
نتیجه؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
آره...منم دیدمش
نظرتون؟
خدا سر گرگ بیابون نیاره هر کی برگرده سر حرفش
اون دیگه اسمش زندگی نیست
فیلم با حالی بود
مشهد بودیم با چند تا از برادرا دیدیم و تا نماز صبح نقدش کردیم و سر کلاس اول خوابیدیم عین همیشه
نتیجه؟