این جانب مونارک.
متولد یکی از روزهای خدا توی یکی از ماههای سال ۶۸.
دانشجوی پزشکی یکی از دانشگاههای تهران و عاشق درس و دانشگاه...
غالبا هایپر اکتیو و چند روزی هر چند ماه یک بار منفعل!
اصولا در هر شرایطی کلیه ی سلول های خاکستری مغزم رو به کار می گیرم تا کارهای هیجانی انجام بدم...
از روزمرگی متنفرم و جز در شرایطی که منفعلم بهش دچار نمی شم...
از اینجا برای نوشتن فورانات مغزیم استفاده می کنم...
اول و آخرش اینکه خیلی مرسی که برای سیاهه های من وقت گذاشتید...
ادامه...
تو هم خواب بین شدی پس
پراکنده
نه در مورد آدم خاصی
بی خیال ...
مهم اینه که یه چند دقیقه چقدر کیف کردی
حتی توی خواب !
نه لذت نبردم
تعجب کردم
نه من هیچ حسی نسبت به این آدم دارم نه اون به من
کاش فقز خوابا دروغ میگفتن!
کاش عکس پست قبل هم خواب بود:|
چقدر بهت گفتم شبا غذای سنگین نخور! قبل از خواب
بیا!!.. این هم عوارضش
غذایی خورده نشده بود اون شب
قکر کنم واسه استرس امتحان بود!