این جانب مونارک.
متولد یکی از روزهای خدا توی یکی از ماههای سال ۶۸.
دانشجوی پزشکی یکی از دانشگاههای تهران و عاشق درس و دانشگاه...
غالبا هایپر اکتیو و چند روزی هر چند ماه یک بار منفعل!
اصولا در هر شرایطی کلیه ی سلول های خاکستری مغزم رو به کار می گیرم تا کارهای هیجانی انجام بدم...
از روزمرگی متنفرم و جز در شرایطی که منفعلم بهش دچار نمی شم...
از اینجا برای نوشتن فورانات مغزیم استفاده می کنم...
اول و آخرش اینکه خیلی مرسی که برای سیاهه های من وقت گذاشتید...
ادامه...
سلام دیگه...
خب چه کاریه نزدیک ارتفاعات نرو قطعا خدا کمکت میکنه
سلام
گاهی ارتفاعات میان نزدیک آدم
مونارک جون امیدوارم ناراحت نشده باشی خواستم باهات شوخی کنم.
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
(: معلومه که نه
اگر هم افتادی اصلا نگران نباش
درس های آموزنده ای توی هر افتادن هست
روش زندگی عوض می شه ...
بینشت تغییر می کنه
بزرگ تر می شی...
همیشه می گن
کسی که لای پر قو بزرگ می شه ..
شکستنیه .. فقط یه عروسکه
درس های روزگار خیلی خیلی خیلی تلخ اما آموزنده ان
نگرانتم ..
بی خبر نزارمون
مرسی میم جون
اما اینا حرفهایی نیست که بتونه یه نفر رو توی این شرایط آروم کنه
الان بیشتر به دلداری نیازدارم
... گاهی همینا رو میگیم که می بینیم از ارتفاع چندین هزار پایی افتادیم و چیزیمون نشد چون خدا نذاشت!!
من که همون اولشم بهش گفتم
الهی و ربی!من لی غیرک....
قبل از اینکه چیزی بشه...
هنوزم دارم می گم...
دعا میکنم نیفتی.....به دعای مشابهی هم نیاز دارم:|
دعاتون می کنم اگه از سقف بالا بره
سلام عشقم
وای عاشقه مطالبتم
کوتاه ولی پر از معنی
چقدر این دعا قشنگ بود
منم از خدا همینو می خوام
سلام گل من
مرسی باران جونم
منم دعا کن
منم نمی خوام بیفتم.می میرم.
دور از جون
مامانم همیشه می گن:
گر نگهدار من آن است که من می دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
(نمی دونم از کیه)