این جانب مونارک.
متولد یکی از روزهای خدا توی یکی از ماههای سال ۶۸.
دانشجوی پزشکی یکی از دانشگاههای تهران و عاشق درس و دانشگاه...
غالبا هایپر اکتیو و چند روزی هر چند ماه یک بار منفعل!
اصولا در هر شرایطی کلیه ی سلول های خاکستری مغزم رو به کار می گیرم تا کارهای هیجانی انجام بدم...
از روزمرگی متنفرم و جز در شرایطی که منفعلم بهش دچار نمی شم...
از اینجا برای نوشتن فورانات مغزیم استفاده می کنم...
اول و آخرش اینکه خیلی مرسی که برای سیاهه های من وقت گذاشتید...
ادامه...
چقدر این بی تابی و دلتنگی دو طرفه قشنگه .
قدر همه چیزای خوب زندگیتو بدون .
حتما
همه ی سعیم رو می کنم
خوبی ؟
ولنتاینت مبارک !
اصلا مهم نیست که از این روز متنفری چون باید مبارکت باشه ;)
مرسی.تو خوبی؟
واسه تو هم!!!
نمی خوام!
ما نفهمیدیم قضیه چی ست لطفا زیر نویس برای کودکان هم بگذارید
چیز مهمی نبود
ورود برای اطفال جیز است
چه قشنگ نوشتین.امیدوارم دلتنگ نباشین هیچ وقت
مرسی دوست گلم
چقدر گیج می زنید حالا حالاها؟!!!
خوب شوید لطفآ.
خوبیم!
جایی میان نگفته های من و نشنیده های تو.
مینیمال قشنگی بود خانم دکتر
مینیمال شما هم همین طور آقای دکتر
چی میشد زمان یه جایی وسط تعطیلات ما هم می ایستاد؟!
تعطیلات شما رو نمی دونم
بماند که هیچ وقت مدرک نمی گرفتین
اما اگه وسط تعطیلات من می ایستاد دق می کردم
... ولی همیشه واقعیت یه چیزه دیگست!! ... جایی که من بی تابم می بینی تویی برای دلتنگی نیست مگر تو رویا!!
همیشه نه
اکثرا