ما کلا انسان بسیار کم خرجی می باشیم...
۱ مانتو یک عدد شلوار ۱ عدد کفش و ۱ عدد کیف برای کل ترم ما را کفایت می کند...
اگر به زور مادرجان نبود هنوز لباس های ترم ۱ را می پوشیدیم چه بسا وصله می زدیم و تا انتهای سال ۷ نیز استفاده می نماییدیم...
البته این درسها گوشت تن ما را آب نموده اند و بسیار در تنمان البسه ی اسبق زار می زنند
آخرین بار که به امر کسل کننده ی خرید مشرف شدیم را به خاطر نداریم...
چون بسیار از این امر بی زاریم و نهایتا به اصرار و ابرام والدین ۱ مانتو می خریم مادرجان هر از چندگاهی به بوتیک ها سر زده و با یک بغل لباس به خانه می آیند و چون سلیقه تقریبا نزدیک است و مادر جان بسی خوش سلیقه تر از این جانب می پوشیم و لذت پخش می کنیم..
در هر حال خوب پوشیدن را دوست می داریم اما اصراری به تنوع نداریم که به علت کثرت خریدهای والده خواه نا خواه آن هم ایجاد می شود...
همه ی اینها را گفتیم که بگوییم ما کلا بسیار مظلوم و کم خواه می باشیم اما گاهی چیزی دل ما را می برد....
در چنین مواقعی بدون اینکه بگردیم که چیز بهتر می یابیم یا خیر خریداری می نماییم.
در هر هزار سالی یک بار چنین اتفاقی می افتد پی صبر جایز نیست...
چون اصولا به اجناس ویترین ها بی تفاوت می باشیم...
کادوی تولد ما که از مدتهای بسی بسیار دور قرار بود به انتخاب شخص بنده خریداری شود هنوز در مغازه ای گم نام به سر می برد...
در پی گشت های شبانه در اینترنت ملعون به ناگاه چشم ما بر آگهی فروش محصولات لوییزولتون افتاد...
گردنبندی بود که هی از ما دل می ربود...
اما ذاتش خراب از جنس بدلی جات...
والدین متف القول مخالفت نمودند که بدل پول دور ریختن است و طلا بهتر it is
ما کلا از ذات طلا دوری می جوییم
مخصوصا نوع زرد آن که چیزیست بس نچسب و زشت
اگر مخیله یاری کند فکر می کنم سال ۸۰بود به مناسبت عید برای این جانب سرویسی از جنس همین ملعون زردفام خریداری شد که هیچ وقت از جعبه بیرون نیامد تا مبادا رخ بنماید و حال ما را دگرگون کند
بعدها که شعورمان رسید فروختیمش به جای آن چندی سکه خریداری نماییدیم.
مختصر کنیم چند روزیست که به دنبال طلای آن دیزاینی می گردیم...
آنقدر دل ربوده از ما که به طلایش نیز راضی می باشیم.
مشروط بر درصد کم زردی و رعایت سفید پوست بودن الباقی...
اگر طلافروشی خاصی سراغ دارید که آنجا یافت می شود مارا یاری نمایید
با تشکر
پ.ن: میلاد و کریم خان ندارن.
کوزت جان غم نخور!!
بالاخره ژانوالژان واست اون آویز [!!] رو میخره میاره!!
فعلا که چنین نیست...
هر وقت لباس کهنه پوشیدیم آن وقت بگویید!
عکسش رو از پرینت بگیر بده برات بسازن
نرو توی دالون که همه طلا فروشن
برو سمت چپ خیابون اولین کوچه
همه طلا سازن ..
توی کریم خان هم نبش حافظ دو تا جواهر ساز هست
که می تونن برات بسازنش
اگه ارزون تر هم خواستی یه طلا سازی توی مهناز می شناسم کارش بد نیست
اما به نظرم همون بدلیجات قشنگ تره..
و شیک تر
خواستی عکسش رو بزار شاید تونستم کمکت کنم
بر خلاف تو من عاشق جواهرات و طلاجات و...
هستم
متاسفم می دونم توی نسل جدید زیاد خریدار نداره ولی بنده به سان کلاغ چشمان می رود دنبال جواهرات :(((
افسوس کسی را نداریم برایمان بخرد :ـــــــــــــــــ((((((((
((:
نــــــــــــــــــــــــــــازی
بالاخره یکی پیدا می شه که بخره...
نخرید هم خودت بخر مریم جونم
مرسی از راهنماییت
اگه پیدا نکردم همین کارو می کنم اما اون موقع که دیگه از اون مارک فرانسوی نیست
میشه کپی اون
... تنوع نباشه زندگی مشکله ٬ بیچاره ائن کسی که بخواد برات انگشتری بخره! ... کلا عرض کردم!!
اگر منظور از آن انگشتری هاست امریست بس سهل
ما رینگ ساده دوست می داریم