وقتی آدم با یکی نمی سازه چی کارش می کنه؟خوب طلاقش می ده دیگه...
دفعه ی پیش عذر خواهی کردی گفتی درست می شی...آدم می شی...نشدی!
بیشتر از این ادامه دادن من و تو جز دعوا و کشمکش های روزانه چیزی نداره...
این عادته نه دوست داشتن...
دارم می رم خودم رو طلاق بدم...
پ.ن: فکر می کنم همه چیز از اونجا شروع می شه که فکر می کنی دیگه خودت واسه ی خودت کافی نیستی...
پ.ن: tierd of بخش خبیث of me!
سلام.قسمت دهم خاطرات کدر آپ شد.منتظر نظرتم دوست من[گل]
خدمتتون خصوصی عرض می کنم...
من که خودم را طلاق ندادم عیال اول را طلاق دادم و الان هم با دومی خوشم
سلام.
ممنون :)
خوبی؟ خوشی؟چه میکنی امتحانا؟نگفتی کی تموم میشن؟
من؟۲۴؟ نه بابا... ۲۱ همه اش. البته آخراش، ولی بخدا تا ۲۴ کلی راه دارم هنوز :دی
---
کی و میخوای طلاق بدی؟ خجالت بکش. یه کاری نکن بیام ورت دارم ببرمت دیگه پلو خودت نباشیا :دی ان وقت قدر خودت رو میدونی :)
وقتی از خودت متنفر باشی حتی طلاق دادنش هم فایده نداره.چون نفرتش ول کنت نیست.
همه اینا در مورد خودم بودا.بگو چه کنم؟
نمی شه که از همه ی اونهایی که تو خودتن بدت بیاد...
حتما یکیشون رو دوست داری....
با اون دوست شید
به به !
به حق چیزای عجیب غریب !
تو فقط همینت مونده بود که خودتو طلاق بدی !
فقط خواهشاْ ۳ طلاقه کن که خیالت از خودت راحت بشه !
میگن دیوونه شاخ نداره راست میگنا !!! ;)
چیه؟حسودیت می شه نمی تونی خودتو طلاق بدی؟
۳ طلاقه نه!شاید در آینده باز خواستیم با هم زندگی کنیم....
ما خودمان را داخل چشمکهای مصنوعی دخترکی جای گذاشتیم.
پسمان نمیدهد
میشود بگویی چه کنم؟
راستی عکسی که تو پست(پایان ترم) هست یکی از بهترین عکسایی که تاحالا دیدم گرچه من از قبل رو کام داشتمش
اگه پس دادنی بود که الان دنیا اینجوری نبود...
به من حس خیلی خوبی می ده...
به نظرم یه جورایی ترکیبی از فیلم سویینی تاد و ایندنسنت پروپوزال هستش...
به بلاگ من خوش اومدید...