یه فرصت بدون بازگشت،
باورش سخته ولی حقیقتش محتاج به باور ما نیست ...
ما فقط یه اعتقادیم، هرکی به یه شکلی
کدومش مهم تره ؟؟ فرصتش ؟ باورش ؟ یا بدون بازگشت بودنش؟ یا حقیقتش ؟ یا شکلش ؟؟ کدومش بیشتر می ارزه ؟ ...
بعضی سردرگمی ها مثل یه گرداب عمیق می مونن که آدمو داخل خودش میکشنو غرق میکنن
و یا بهتر بگم مثل یه شمشیر دو لبه می مونن، در هر حالتی و راهی که انتخاب کنیم نتیجش زخمی شدن خود ماست و این زخم می تونه به هر شکلی منجر به نابودیه ما و باورمون بشه ....
و این یعنی فرصت یا باور یاحقیقت یا .... ؟!!!
پ.ن : میزارمش به حساب یه نشونه از یه گم شده ...
مشغول به کشف خودمان می باشیم...
استعدادهای جدیدی از ما تراوش می کنند ...
پ.ن: با عرض معذرت به کامنتها و محبتتاتون بعدا جواب می دم...
این روزها امتحانات ما را خف گیر نموده اند...
به شدت مشغول تحصیلیم و لذت پخش می کنیم...
به شدت مشتاق امتحانات می باشیم و امید بسیار به خوب دادنشان داریم
رای ندادن قانون شکنی مدنی نیست