کس نمی داند ز من جز اندکی...

دارم به معنای واقعی گند می زنم....

با این اختلاف که این بار فرق می کنه...این بار نمی شه فراموش کرد همش جلوی چشممه...

خدایا به کمکت بیش از پیش نیاز دارم...خودت می دونی این بار جدی تره...

کمکم کن...خودت حلش کن...من همه چیزو می سپارم دست تو...تو بهترین حل کنندهی مسائلی...

دریاب

نظرات 4 + ارسال نظر
جان کوچولو سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:19 ق.ظ

درود !

وبلاگ جان کوچولو به کار خود پایان داد.

غرض نقشی است کزما باز ماند ....

خداحافظ همین حالا ....

بدرود !!!!

سلام...
یعنی چی چی ؟
مگه دل بخواهیه؟
هیچشم!

امیر سه‌شنبه 7 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:20 ق.ظ

من خفه ! D:

اختیار دارید...
شما متکلم الوحده!

علیرضا چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:21 ق.ظ http://mano-to-mashim-ma.blogsky.com/

سلام

خوبید
من نمی دونم که چه مشکل عجیبی براتون پیش اومده
که این طوری از خدا کمک می خواید

سلام می دم دوباره بهتون

و می گم که منم براتون دعا می کنم تا مشکلتون حل بشه

ولی این رسمش نیست که همیشه با توپ پر پیش من بیاید

سلام.
من عالی.شما خوبید؟
مرسی دوست خوبم.
باور کنید من توپم پر نیست.نمی دونم چه جوری کامنت های من رو می خونید که به نظرتون خشن میاد!
من اصولا آدم خشانتی نیستم...

امیر چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:30 ب.ظ

تو شاعرررر ! ;)

ذوق هنری و ادبی زیر خط فقر!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد